بایگانی نوشتهها
همه ما در طول زندگی، درگیر تعصبات مختلفی هستیم که بر روی کیفیت و صحت تصمیماتمان تأثیر بسزایی دارد، تحقیقات دانیل کانمن، روانشناس، را در نظر بگیرید که جایزه نوبل را به خاطر کار نوآورانهاش در بکار بردن بینشهای روانشناختی در اقتصاد دریافت کرد. کانمن در تحقیقات خود یک حقیقت ساده را نشان داد: اکثریت قریب به اتفاق تصمیمات انسانی مبتنی بر تعصبات، باورها و شهود هستند، نه واقعیت ها یا منطق.این مطلب بیانگر آن است که چرا افراد تمایل دارند تا تعصبات و سوگیری را در فرآیند ارزیابی و بطور خاص بررسی و ارزیابی عملکرد وارد کنند، حتی زمانی که آنها با بهترین نیت اقدام به ارزیابی می کنند. این نوع سوگیری و تعصبات را که در اصطلاح خطای ارزیابی می نامیم، خطاهایی در قضاوت هستند که زمانی رخ می دهند که فردی، دیگری را مشاهده و ارزیابی می کند. ادراکات و سوگیری های شخصی ممکن است بر نحوه ارزیابی یک فرد و نتایج و تصمیمگیریهایی که در پی آن صورت می گیرد، تأثیر زیادی داشته باشند. در این نوشتار قصد داریم، انواع متداول خطاهای ارزیابی و روش های پیشگیری از آن ها را با مثال مورد بررسی قرار دهیم.
مدل 7C ارتباطات بیان کننده اصول شکل گیری و ایجاد ارتباطات مؤثر می باشد. بطور کلی رعایت این اصول هفت گانه در شکل گیری ارتباطات اثربخش کمک شایانی می کند. این اصول به طور گسترده در ارتباطات حرفهای و شخصی برای انتقال پیامها به صورت واضح و متقاعدکننده استفاده میشوند. اصول 7گانه ارتباطات برای ایجاد ارتباط موفق، در نوشتار و در گفتار، یا حتی ارتباطات غیرکلامی، کلیدی هستند. آنها به کاهش سوءتفاهم، افزایش کارایی، و اطمینان از انتقال مؤثر پیام مورد نظر کمک میکنند. با استفاده مداوم از این اصول، میتوانید مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشیده و در تعاملات حرفهای و شخصی خود به نتایج بهتری دست یابید. در این مطلب شرحی از هر یک از اصول هفتگانه به همراه مثال های مربوطه ارایه شده است.
ارتباطات اثربخش یکی از اساسیترین جنبههای تعامل انسانی است و اهمیت آن در سطوح شخصی، حرفهای و اجتماعی گسترده است. ارتباطات مؤثر در سازمان ها برای دستیابی به اهداف، تقویت همکاری و ایجاد و حفظ محیط کاری مثبت ضروری است. ارتباطات شریان اصلی تعاملات انسانی است. شکل گیری ارتباطات مؤثر نه تنها به ما اجازه میدهد تا افکار و ایدههای خود را منتقل کنیم، بلکه نقش حیاتی در ایجاد روابط، حل مسئله، پیشبرد نوآوری و رهبری مؤثر ایفا میکند. بدون ارتباطات مؤثر، سوءتفاهمها فراگیر میشود، همکاری دشوار خواهد بود و پیشرفت در هر دو حوزه شخصی و حرفهای به شدت مختل خواهد شد. بنابراین، تسلط بر ارتباطات کلید موفقیت در تقریباً هر جنبهای از زندگی است.در این نوشته، به مهمترین دلایل اهمیت ارتباطات پرداخته شده است.
در حال حاضر روشهای توسعه مختلفی در حال ظهور هستند، که ممکن است باعث شود افراد/سازمانها در مورد آنچه ممکن است نیاز داشته باشند و رویکردی که انتخاب میکنند دچار سردرگمی شوند. از آنجایی که بین رویکردهای مختلف، همپوشانی وجود دارد، در این نوشتار تلاش شده است، مروری اجمالی درباره هر از یک رویکردهای کوچینگ، منتورینگ، مشاوره و تراپی صورت گیرد تا با ایجاد فهم و درک دقیق تری از آن ها، افراد را قادر سازد، گزینه مناسب خود را انتخاب نمایند.
کوچینگ(Coaching) یا مربی گری، فرآیندی است که افراد را قادر می سازد، راه حل هایی بیابند که بهترین و مناسب ترین راه برای آنهاست و آنها را به کار بگیرند. این امر از طریق گفتگو بین کوچ (مربی) و کوچی (مراجع) در فضایی امن و مطمئن اتفاق می افتد و به کوچی کمک میکند تا ابعاد مختلفی از دیدگاه ها، احساسات و عملکرد خود و موقعیت ها و افراد دیگر را مورد بررسی قرار داده و به درک دقیق و شفافتری دست یابد.
کاربرد تفکر طراحی(Design Thinking) در بهبود بازخورد و قدردانی از کارکنان در این مطلب، سناریوی بهبود بازخورد و قدردانی کارکنان بر اساس مراحل فرایند تفکر طراحی ارایه می شود. با اعمال اصول تفکر طراحی در این سناریو، بخش منابع انسانی اطمینان حاصل میکند که فرآیندهای بازخورد و تشویق نه تنها بهینه هستند بلکه با کارمندان هماهنگ هستند و به ایجاد یک محیط کاری مثبت و الهامبخش کمک میکنند.
در مدیریت منابع انسانی (HRM)، میتوان از تفکر طراحی برای بهبود تجربه کارمندان، سادهسازی فرآیندها و پرداختن به چالشهای سازمانی استفاده کرد. با گنجاندن تفکر طراحی در رویههای مدیریت منابع انسانی، سازمانها میتوانند فرآیندهای خود را با نیازها و تجارب کارمندان هماهنگتر کنند. این رویکرد میتواند به افزایش رضایت کارمندان، بهبود کارآیی در عملیات HR و در نهایت به ایجاد یک فرهنگ سازمانی مثبت کمک کند.